دیروز بعد از اینکه مامانی از سرکار اومد خونه اولین کاری که کرد این بود که چمدون نفس کوچولو رو بست و البته هر چی وسیله و لباس برا شما میذاشتم باز فکر میکردم شاید کافی نباشه و یکی دیگه و ..... برا خودمو بابایی هم یه مقدار وسیله گذاشتم و چمدون رو بستم دیدم برای تو وروجک سه چهار برابر ما وسیله برداشتیم ، حالا کالسکه و ساک روزانه (شیر و زیر انداز و پوشک و ... ) رو نمیگم. بالاخره بعد از آماده شدن رفتیم خونه مامان جون ، اونم آماده بود ، قرار شد صبح عمه فریبا هم با آرمین و آیدا بیان و با هم بریم . چون هر کس جداگونه وسایلشو آماده کرده بود تعداد ساک ها و چمدون ها زیاد شده بود این بود که مجبور شدی...